جمعه با آریانا
سلام .جمعه 1/6/92
اصرار می کنم ژست بگیر ولی زیر بار نمی ره
اون روز هر چی می گفتم عکسشو انجام می دادی
تصمیم گرفتیم بریم ابنین
بابا مهردادکمربند ایمنی شما رو می بنده .جالب که شما به من گفتی مامان کمربندتو ببند
بعد بستن کمربند آهنگ در خواستی شما !!1کی اشکاتو پاک می کنه شبا که غصه داری
جدید ا این اهنگ مورد علاقه شما شده که همه جا زمزمه می کنی
در حال گوش دادن و خواندن
در حال رفتن اریانا همچنان می خونه
کفشاتو پوشیدی بریم حیاط بازی
قربونت برم اینا برگهای درختا ست که دوست داشتی بدونی اسماشونو
اینجا خودت یه برگه شمشاد کندی و کلی ذوق کردی
اوردی گداشتی کنار بقیه
چقدر زود و با علاقه اسم این برگها رو یاد گرفتی وبه درستی به من تحویل دادی
اینجا ازت خواستم ژست بگیری و اینجوری زست گرفتی
مامان دیگه بسه
این عکس در قدیمی خونه که بچگی کلی روش یاذگاری می نوشتیم که همشون پاک شده بودن ومن برای یاداوری روزهای خوب بچگیمون که روش می نوشتیم دور از چشم مادرمون
این عکس و گرفتم واینجا گذاشتمش
این بود گوشه ای از روز جمعه اریانا خانم که البته شبش رفتیم دریا کباب خوردیم چون از صبح مه تو می گفتی امروز بریم جنگل اتیش درست کنیم بعد کباب کنیم که دیگه ناهار نتونستیم بریم و غروب با پویان اینا و به همراه بقیه رفتیم دریا...