آریانا میگه بدو
امروز صبح که از در خونه می رفتیمبیرون وطبق معمول عجله داشتیم. تابابایی اومد در رو ببنده اریانا خانم برگشت گفت بابا بدو...همون حرفی که من هر روز می گفتم ...قربون زبون شیرینت بشم ....تازه امروز کلی راه رفتی و تو راه رفتن پیشرفت کردی و وقتی می افتی خودت می گی مامان بازم ...حرف خودم به من می گی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی